گفتاری از علامه مصباح یزدی / گرامیداشت یومالله 12 بهمن:
درسهایی از تاریخ انبیا برای آگاهی از عظمت رهبری امام(ره)
خدای متعال در طول هزار و چند صد سال تحولاتی برای امت اسلامی پیش آورد که مجموع تاریخ کشورهای اسلامی را تشکیل میدهد. در این دوران، در همه کشورهای اسلامی، شما نمیتوانید پدیدهای را شناسایی کنید که قابل مقایسه با انقلاب اسلامی ایران باشد. در این اختلافاتی که بین کشورهای بزرگ دنیا پیش آمد و گاهی به جنگهای طولانی مثل جنگ اول و دوم جهانی انجامید جز ویرانی نتیجهای نداشته است؛ اما در برابر حرکتی که امام در این کشور شروع کردند، تقریباً همه نیروهای عالم ایستادند و ...
به گزارش بولتن نیوز به نقل از 598، «امام (ره)، مردى بزرگ و نابغه اى بى نظیر ... بود؛ دانشمندى که جامع اضداد مى نمود؛ سیاست را عجین دیانت مى دید؛ … عصاره قرآن و سنّت را در قالب وصیتنامه الهی ـ سیاسى خود نوشت که هر ورقش، دفترى است از معرفت امام خمینى و خمینى آفرین. آفرین آفریدگار، بر او باد! انسانی که میان غیر معصومان، مانندى براى او نم ىبینم تا ایشان را به او تشبیه کنم. او، قهرمان تاریخ بود و نابغه اى نادر، مجتهد بود و مجاهد، هم اصولى بود و هم فقیه جامع الشرایط، حکیم بود و فیلسوف، ادیب بود و شاعر، عارف بود و سالک، عابد بود و زاهد، شجاعت داشت و شهامت، صلابت داشت و ابهت؛ به عبارت بهتر و موجز، مى توان گفت که روح و جوهره شخصیت او، «ذوب شدن در اسلام»، یعنى بندگى خدا بود.»
جملات فوق تنها گوشه ای از نوشته های آیت الله مصباح یزدی در کتاب "سیری در ساحل بینش و منش امام خمینی(ره)" بود که خواندن این کتاب از مجموعه مشکلات بر تمام جویندگان حقیقت پیشنها می شود. حال در ایام گرامیداشت دهه فجر و سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی قسمتی از سخنان آیت الله مصباح یزدی در خصوص لزوم قدر شناسی انقلاب اسلامی و رهبری آن در جمع زائران حرم مطهر امام خمینی(ره) در ادامه می آید:
وقتی تاریخ انبیا را که مهمترین آنها داستانهای انبیاست که در قرآن آمده و سند آن قطعی است و جای شک و شبههای ندارد، ملاحظه میکنید، درمییابید که انبیا چه زحمتهایی کشیدند و چه خوندلهایی خوردند تا یک یا چند نفر به آنها ایمان آوردند و راه حق را شناختند و از آن پیروی کردند.
وقتی داستانهای قرآن را مینگرید، یکایک انبیا را که ذکر میکند، در پایان آن میفرماید «وَمَا کَانَ أَکْثَرُهُم مُّؤْمِنِینَ»، «؛ وَمَا آمَنَ مَعَهُ إِلاَّ قَلِیلٌ»؛ مثل حضرت نوح که حدود هزار سال مردم را دعوت و راهنمایی کرد. خداوند در پایان میفرماید: «وَمَا آمَنَ مَعَهُ إِلاَّ قَلِیلٌ»؛ در برابر هزار سال راهنمایی و دعوت و ارشاد، تعداد اندکی به او ایمان آوردند. همینطور وقتی داستان سایر انبیا ذکر میشود، پایانش این است که اینها کفر و شرک ورزیدند و به عذاب استیصال مبتلا، و نابود شدند.
دوران نبوت و رسالت پیامبر اسلام صلیاللهعلیهوآلهوسلم 23سال بود.این 23سال در مقایسه با هزار سال حضرت نوح یا صدها سالی که سایر انبیا ابلاغ رسالت کردند، مدت بسیار کوتاهی است؛ اما در همین مدت کوتاه ـ به حسب روایتی که از خود ایشان نقل شده است ـ فرمودند: «ما اوذی نبی مثل ما اوذیت؛؛ هیچ پیامبری مثل من اذیت نشد». اذیتهای که در حق پیغمبر اکرم صلیاللهعلیهوآله روا داشتند، اذیتهای کمّی مانند زندان، کتک زدن و شلاق نبود، بلکه اذیتهای کیفی بود. گاه برخی حرکتهای کوچک آن قدر سوزنده و کشنده است که سالها زجر و شکنجه آن قدر اذیتکننده نیست.
به هر حال، خود این داستانی است که پیغمبر اکرم چه اذیتهایی از دست مردم کشیدند تا بالاخره در همین فرصت کوتاه، کشور اسلامی را پایهگذاری کردند و شالوده یک امت پایدار را که قرنها باید بماند و نهایتا در همه جهان پیروز شود، در همین مدت بنیان نهادند؛ اما همین مردم که از چنین نعمتی بهرهمند شدند ـ نعمتی که قابل مقایسه با نعمت سایر انبیا نبود و بالاترین رحمتی بود که خدای متعال بر انسانها ارزانی داشته بود ـ در عینحال، هنوز جنازه پیغمبر روی زمین بود که همین امت با فرمان او مخالفت کردند.
خدای متعال در طول هزار و چند صد سال تحولاتی برای امت اسلامی پیش آورد که مجموع تاریخ کشورهای اسلامی را تشکیل میدهد. در این دوران، در همه کشورهای اسلامی، شما نمیتوانید پدیدهای را شناسایی کنید که قابل مقایسه با انقلاب اسلامی ایران باشد. در این اختلافاتی که بین کشورهای بزرگ دنیا پیش آمده است و گاهی به جنگهای طولانی مثل جنگ اول و دوم جهانی انجامیده، در نهایت جز ویرانی، پراکندگی، از همپاشیدگی امتها و خانوادهها، نتیجهای نداشته است؛ اما در برابر حرکتی که امام در این کشور شروع کردند، تقریباً همه نیروهای عالم ایستادند.
آنها کمکهای خودشان را به همسایه نادان ما دادند و او را وادار کردند تا هشت سال تمام با ما بجنگد؛ در حالی که هنوز این انقلاب شکل نگرفته بود و در آغاز کار بود؛ نیروی آزمودهای نداشت و ارتش نیز پراکنده و گسیخته بود؛ نیروهای دیگر هنوز تربیت نشده بودند؛ اوضاع داخلی کشور نابسامان بود؛ ترورها، داعیههای تجزیه طلب، پانعربیسم، پان ترکیسم، خلق عرب، خلق کرد، خلق ترکمن از گوشه و کنار سر برآورده بودند و هر کدام میخواستند کشور را تجزیه کنند.
در چنین شرایطی، هشت سال جنگ بر ما تحمیل شد؛ در حالی که ما قدرت تأمین سادهترین نیازمندیهای جنگی را از خارج نداشتیم؛ یعنی در محاصره شدید اقتصادی بودیم. همانطور که همه شما میدانید و بارها سرداران نظامی بیان کردند، حتی سیم خاردار به ما نمیفروختند. در چنین شرایطی، خدای متعال آنچنان این مردم را یاری کرد که پدیدهای عظیم و به یادماندنی و فراموش نشدنی در تاریخ به وجود آورد به نام نظام جمهوری اسلامی ایران؛ پدیدهای که همه قدرتهای جهانی را مبهوت کرد. آنها فکر میکردند در مدت کوتاهی بتوانند این پدیده را نابود، و این حرکت را سرکوب کنند؛ اما روز به روز بر قدرت، شوکت و عظمت این نظام افزوده شد.
حالا شما حکومت شاه به عنوان یکی از بزرگترین قدرتهای نظامی دنیا را مقایسه کنید با روزی که انقلاب پیروز شد و به فرمایش امام یک مشت مردم پابرهنه توانستند دشمنان اسلام و کشور را بیرون کنند و خودشان بر سرنوشتشان حاکم شوند. در این دوران هشت سال دفاع مقدس رزمندگان ما تقریباً هر روز امدادهای الهی را مشاهده میکردند، به خصوص در مواقع عملیات که با چشم بصیرتشان میدیدند که خدای متعال چگونه این مردم را که تقریباً دست خالی بودند، بر دشمن تا دندان مسلح پیروز کرد. آن قدر داستانهای امدادهای الهی در دوران دفاع مقدس زیاد است که بسیاری از آنها را نوشتهاند و کتابهایی نیز در اینباره گردآوردهاند.
آنچه را بیان کردم برای این بود که قدر نعمتهای خدا را بدانیم تا وظیفة خود را در برابر آنها بشناسیم و بفهمیم که چگونه باید شکر آن را بهجا بیاوریم. در آن شرایط بسیار سخت که نگرانیهایی که همه ما داشتیم، متراکم و انباشتهاش برای رهبری بود. تکتک ما هر چه از این موضوع نگران بودیم، همه اینها که انباشته میشد، برابر با نگرانی رهبر میشد. در چنین شرایطی، چه کسی میتواند اعصابش را کنترل کند و درست فکر کند که چه باید کرد؟ آن هم در برابر کسانی که بعضیهایشان ادعای دوستی و ارادت به ایشان هم داشتند. بالاخره در برابر انبوه نیروهایی که فریب خورده بودند و فرصتی نبود تا برایشان توضیح داده شود که شما اشتباه کردید و فریب خوردید، چه باید کرد؟ مگر به آسانی میشود هر حقیقتی را توضیح داد؟! مگر می توان با یک سخنرانی، فکر کسی را که مدتها دل به کسی بسته است، تغییر داد؟!
نگرانیهای داخل از یک طرف، و خطر دشمنان خارجی که به دلیل وجود این فتنه در داخل، فرصت را غنیمت میشمارند از سوی دیگر، این نگرانی را مضاعف میکند. وقتی انسان میبیند دوستان و یارانش پراکنده شدند، بر نگرانیهای او افزوده میشود. چه قدرتی نیاز است تا انسان در یک چنین موقعیتی بفهمد چه باید کرد؟ به گمان بنده جز تضرع در پیشگاه الهی، هیچ چیز چارهساز این مشکل نبود. تضرعهای این بنده شایسته خدا (حضرت آیتالله خامنهای) در پیشگاه الهی باعث شد که خدا امدادهای خودش را نازل کند و در مدت کوتاهی همه این فتنهها خنثی، و توطئهگران رسوا بشوند و اگر آبرویی هم به برکت انقلاب در طول دهها سال کسب کرده بودند از بین برود و حقانیت، قدرت، سلامت، صفا و عشق به اسلام در مقام معظم رهبری و یاران و طرفدارانشان آشکارتر بشود.
این امداد الهی به هیچ وجه کمتر از امدادهای الهی در هشت سال دفاع مقدس نیست و ما برای این نعمت عظیم الهی باید سر به آستان ربوبی بگذاریم و خدا را شکر کنیم که چنین رهبر فرزانه و حکیم، با تدبیر، دارای سعه صدر، صبور، مقاوم، شجاع، متکی به خدا و متوسل به وجود مقدس ولیعصر ارواحنافداه به ما عطا کرد تا جامعه ما را از بزرگترین خطر نجات بدهد. هنگامی که انسان این نعمتها را میبیند، آن گاه به وجد میآید تا پیاده از راههای دور بیاید و اظهار ارادت کند. زمانی در حضور خود ایشان که دانشجویان بسیجی حضور داشتند چنین احساسی داشتم و خدمت ایشان عرض کردم که اگر این دانشجویان میدانستند که اگر از شهر خودشان به پهلو بغلتند و به طرف شما بیایند، میتوانند شما را زیارت میکنند، ابا نداشتند. من امروز در چهره شما و امثال شما این حقیقت را میبینم که عشق به امام، رهبری و؛ عشق به اسلام و وجود مقدس حضرت ولیعصر ارواحنافداه و اهلبیت علیهم السلام چنین اقتضایی را دارد.
از خدای متعال درخواست میکنیم که باز هم بر معرفت و بصیرت ما بیفزاید و ما را از غفلتها و فریبخوردگیها محفوظ بدارد. همچنین با تمام وجودمان از خدای متعال میخواهیم سایه مقام معظم رهبری را تا ظهور حضرت ولیعصر ارواحنا فداه بر سر ما مستدام بدارد.
جملات فوق تنها گوشه ای از نوشته های آیت الله مصباح یزدی در کتاب "سیری در ساحل بینش و منش امام خمینی(ره)" بود که خواندن این کتاب از مجموعه مشکلات بر تمام جویندگان حقیقت پیشنها می شود. حال در ایام گرامیداشت دهه فجر و سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی قسمتی از سخنان آیت الله مصباح یزدی در خصوص لزوم قدر شناسی انقلاب اسلامی و رهبری آن در جمع زائران حرم مطهر امام خمینی(ره) در ادامه می آید:
وقتی تاریخ انبیا را که مهمترین آنها داستانهای انبیاست که در قرآن آمده و سند آن قطعی است و جای شک و شبههای ندارد، ملاحظه میکنید، درمییابید که انبیا چه زحمتهایی کشیدند و چه خوندلهایی خوردند تا یک یا چند نفر به آنها ایمان آوردند و راه حق را شناختند و از آن پیروی کردند.
وقتی داستانهای قرآن را مینگرید، یکایک انبیا را که ذکر میکند، در پایان آن میفرماید «وَمَا کَانَ أَکْثَرُهُم مُّؤْمِنِینَ»، «؛ وَمَا آمَنَ مَعَهُ إِلاَّ قَلِیلٌ»؛ مثل حضرت نوح که حدود هزار سال مردم را دعوت و راهنمایی کرد. خداوند در پایان میفرماید: «وَمَا آمَنَ مَعَهُ إِلاَّ قَلِیلٌ»؛ در برابر هزار سال راهنمایی و دعوت و ارشاد، تعداد اندکی به او ایمان آوردند. همینطور وقتی داستان سایر انبیا ذکر میشود، پایانش این است که اینها کفر و شرک ورزیدند و به عذاب استیصال مبتلا، و نابود شدند.
دوران نبوت و رسالت پیامبر اسلام صلیاللهعلیهوآلهوسلم 23سال بود.این 23سال در مقایسه با هزار سال حضرت نوح یا صدها سالی که سایر انبیا ابلاغ رسالت کردند، مدت بسیار کوتاهی است؛ اما در همین مدت کوتاه ـ به حسب روایتی که از خود ایشان نقل شده است ـ فرمودند: «ما اوذی نبی مثل ما اوذیت؛؛ هیچ پیامبری مثل من اذیت نشد». اذیتهای که در حق پیغمبر اکرم صلیاللهعلیهوآله روا داشتند، اذیتهای کمّی مانند زندان، کتک زدن و شلاق نبود، بلکه اذیتهای کیفی بود. گاه برخی حرکتهای کوچک آن قدر سوزنده و کشنده است که سالها زجر و شکنجه آن قدر اذیتکننده نیست.
به هر حال، خود این داستانی است که پیغمبر اکرم چه اذیتهایی از دست مردم کشیدند تا بالاخره در همین فرصت کوتاه، کشور اسلامی را پایهگذاری کردند و شالوده یک امت پایدار را که قرنها باید بماند و نهایتا در همه جهان پیروز شود، در همین مدت بنیان نهادند؛ اما همین مردم که از چنین نعمتی بهرهمند شدند ـ نعمتی که قابل مقایسه با نعمت سایر انبیا نبود و بالاترین رحمتی بود که خدای متعال بر انسانها ارزانی داشته بود ـ در عینحال، هنوز جنازه پیغمبر روی زمین بود که همین امت با فرمان او مخالفت کردند.
خدای متعال در طول هزار و چند صد سال تحولاتی برای امت اسلامی پیش آورد که مجموع تاریخ کشورهای اسلامی را تشکیل میدهد. در این دوران، در همه کشورهای اسلامی، شما نمیتوانید پدیدهای را شناسایی کنید که قابل مقایسه با انقلاب اسلامی ایران باشد. در این اختلافاتی که بین کشورهای بزرگ دنیا پیش آمده است و گاهی به جنگهای طولانی مثل جنگ اول و دوم جهانی انجامیده، در نهایت جز ویرانی، پراکندگی، از همپاشیدگی امتها و خانوادهها، نتیجهای نداشته است؛ اما در برابر حرکتی که امام در این کشور شروع کردند، تقریباً همه نیروهای عالم ایستادند.
آنها کمکهای خودشان را به همسایه نادان ما دادند و او را وادار کردند تا هشت سال تمام با ما بجنگد؛ در حالی که هنوز این انقلاب شکل نگرفته بود و در آغاز کار بود؛ نیروی آزمودهای نداشت و ارتش نیز پراکنده و گسیخته بود؛ نیروهای دیگر هنوز تربیت نشده بودند؛ اوضاع داخلی کشور نابسامان بود؛ ترورها، داعیههای تجزیه طلب، پانعربیسم، پان ترکیسم، خلق عرب، خلق کرد، خلق ترکمن از گوشه و کنار سر برآورده بودند و هر کدام میخواستند کشور را تجزیه کنند.
در چنین شرایطی، هشت سال جنگ بر ما تحمیل شد؛ در حالی که ما قدرت تأمین سادهترین نیازمندیهای جنگی را از خارج نداشتیم؛ یعنی در محاصره شدید اقتصادی بودیم. همانطور که همه شما میدانید و بارها سرداران نظامی بیان کردند، حتی سیم خاردار به ما نمیفروختند. در چنین شرایطی، خدای متعال آنچنان این مردم را یاری کرد که پدیدهای عظیم و به یادماندنی و فراموش نشدنی در تاریخ به وجود آورد به نام نظام جمهوری اسلامی ایران؛ پدیدهای که همه قدرتهای جهانی را مبهوت کرد. آنها فکر میکردند در مدت کوتاهی بتوانند این پدیده را نابود، و این حرکت را سرکوب کنند؛ اما روز به روز بر قدرت، شوکت و عظمت این نظام افزوده شد.
حالا شما حکومت شاه به عنوان یکی از بزرگترین قدرتهای نظامی دنیا را مقایسه کنید با روزی که انقلاب پیروز شد و به فرمایش امام یک مشت مردم پابرهنه توانستند دشمنان اسلام و کشور را بیرون کنند و خودشان بر سرنوشتشان حاکم شوند. در این دوران هشت سال دفاع مقدس رزمندگان ما تقریباً هر روز امدادهای الهی را مشاهده میکردند، به خصوص در مواقع عملیات که با چشم بصیرتشان میدیدند که خدای متعال چگونه این مردم را که تقریباً دست خالی بودند، بر دشمن تا دندان مسلح پیروز کرد. آن قدر داستانهای امدادهای الهی در دوران دفاع مقدس زیاد است که بسیاری از آنها را نوشتهاند و کتابهایی نیز در اینباره گردآوردهاند.
آنچه را بیان کردم برای این بود که قدر نعمتهای خدا را بدانیم تا وظیفة خود را در برابر آنها بشناسیم و بفهمیم که چگونه باید شکر آن را بهجا بیاوریم. در آن شرایط بسیار سخت که نگرانیهایی که همه ما داشتیم، متراکم و انباشتهاش برای رهبری بود. تکتک ما هر چه از این موضوع نگران بودیم، همه اینها که انباشته میشد، برابر با نگرانی رهبر میشد. در چنین شرایطی، چه کسی میتواند اعصابش را کنترل کند و درست فکر کند که چه باید کرد؟ آن هم در برابر کسانی که بعضیهایشان ادعای دوستی و ارادت به ایشان هم داشتند. بالاخره در برابر انبوه نیروهایی که فریب خورده بودند و فرصتی نبود تا برایشان توضیح داده شود که شما اشتباه کردید و فریب خوردید، چه باید کرد؟ مگر به آسانی میشود هر حقیقتی را توضیح داد؟! مگر می توان با یک سخنرانی، فکر کسی را که مدتها دل به کسی بسته است، تغییر داد؟!
نگرانیهای داخل از یک طرف، و خطر دشمنان خارجی که به دلیل وجود این فتنه در داخل، فرصت را غنیمت میشمارند از سوی دیگر، این نگرانی را مضاعف میکند. وقتی انسان میبیند دوستان و یارانش پراکنده شدند، بر نگرانیهای او افزوده میشود. چه قدرتی نیاز است تا انسان در یک چنین موقعیتی بفهمد چه باید کرد؟ به گمان بنده جز تضرع در پیشگاه الهی، هیچ چیز چارهساز این مشکل نبود. تضرعهای این بنده شایسته خدا (حضرت آیتالله خامنهای) در پیشگاه الهی باعث شد که خدا امدادهای خودش را نازل کند و در مدت کوتاهی همه این فتنهها خنثی، و توطئهگران رسوا بشوند و اگر آبرویی هم به برکت انقلاب در طول دهها سال کسب کرده بودند از بین برود و حقانیت، قدرت، سلامت، صفا و عشق به اسلام در مقام معظم رهبری و یاران و طرفدارانشان آشکارتر بشود.
این امداد الهی به هیچ وجه کمتر از امدادهای الهی در هشت سال دفاع مقدس نیست و ما برای این نعمت عظیم الهی باید سر به آستان ربوبی بگذاریم و خدا را شکر کنیم که چنین رهبر فرزانه و حکیم، با تدبیر، دارای سعه صدر، صبور، مقاوم، شجاع، متکی به خدا و متوسل به وجود مقدس ولیعصر ارواحنافداه به ما عطا کرد تا جامعه ما را از بزرگترین خطر نجات بدهد. هنگامی که انسان این نعمتها را میبیند، آن گاه به وجد میآید تا پیاده از راههای دور بیاید و اظهار ارادت کند. زمانی در حضور خود ایشان که دانشجویان بسیجی حضور داشتند چنین احساسی داشتم و خدمت ایشان عرض کردم که اگر این دانشجویان میدانستند که اگر از شهر خودشان به پهلو بغلتند و به طرف شما بیایند، میتوانند شما را زیارت میکنند، ابا نداشتند. من امروز در چهره شما و امثال شما این حقیقت را میبینم که عشق به امام، رهبری و؛ عشق به اسلام و وجود مقدس حضرت ولیعصر ارواحنافداه و اهلبیت علیهم السلام چنین اقتضایی را دارد.
از خدای متعال درخواست میکنیم که باز هم بر معرفت و بصیرت ما بیفزاید و ما را از غفلتها و فریبخوردگیها محفوظ بدارد. همچنین با تمام وجودمان از خدای متعال میخواهیم سایه مقام معظم رهبری را تا ظهور حضرت ولیعصر ارواحنا فداه بر سر ما مستدام بدارد.
منبع: بولتن نیوز